[ad_1]
اگر تا حدودی با دنیای بلاک چین و ارزهای دیجیتال آشنا باشید، مطمئناً اصطلاح «سهگانه مقیاسپذیری بلاک چین» به گوشتان خورده است. سهگانه یا مثلث مقیاسپذیری، یک چالش معروف در دنیای بلاک چین است که از سه ضلع «مقیاسپذیری»، «تمرکززدایی» و «امنیت» تشکیل میشود. در این مقاله قصد داریم راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم اتریوم را معرفی کرده و نحوه مقابله این راهکارها با چالش سهگانه مقیاسپذیری را بررسی کنیم.
ایده اصلی سهگانه مقیاسپذیری یا Scalability trilemma که برای اولین بار ویتالیک بوترین، خالق اتریوم به آن اشاره کرده، این است که هیچوقت هر سه مؤلفه این سهگانه بهطور همزمان محقق نمیشوند و همیشه یکی از آنها قربانی سایرین میشود. بهعنوان مثال، برای رسیدن به مقیاسپذیری و امنیت، باید تمرکززدایی را قربانی کرد و برای حفظ امنیت و تمرکززدایی، باید از مقیاسپذیری چشمپوشی کرد.
این معضل از همان ابتدا بهصورت جدی در دنیای ارزهای دیجیتال وجود داشته و هریک از بلاک چینها، بسته به نیازها و اولویتهای خود، رویکرد متفاوتی را در قبال آن اتخاذ کردهاند. برای مثال بلاک چین بیت کوین ترجیح داده بهقیمت از دست دادن مقیاسپذیری، امنیت شبکه خود و همچنین تمرکززدایی آن را حفظ کند و به الگوریتم اجماع اثبات کار پایبند بماند.
در مقابل، بسیاری از بلاک چینها برای دستیابی به مقیاسپذیری و افزایش تعداد تراکنشها در واحد زمان، به استفاده از الگوریتم اجماع اثبات سهام نمایندگی شده (DPoS) روی آوردهاند و با کاهش تعداد نودها، بهنوعی تمرکززدایی را قربانی کردهاند.
بیشتر بخوانید: محدودیتهای تمرکززدایی چیست؟
با وجود همه این حقایق، اوضاع برای بلاک چینها در حال بهترشدن است. راهکارهای جدیدی که اخیراً ارائه میشوند و به راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم معروف هستند، نوید افزایش مقیاسپذیری، بدون نیاز به قربانیکردن امنیت و تمرکززدایی را میدهند.
این راهکارها امید به استفاده گسترده از بلاک چین را در جامعه زنده میکنند و در عین حفظ ارزشهای اولیه، کاربردپذیری آنها را افزایش میدهند. در این مطلب که بهکمک مقالهای از سایت کریپتوپوتیتو گردآوری شده، راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم را در بلاک چین اتریوم که یکی از پرطرفدارترین و پرترافیکترین بلاک چینهای فعلی است، معرفی میکنیم و روش تأثیرگذاری آنها بر مقیاسپذیری این بلاک چین را بررسی میکنیم.
راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم در بلاک چین اتریوم
رشد سریع امور مالی غیرمتمرکز (DeFi)، توکنهای غیرمثلی (NFT) و بازیها باعث افزایش استقبال از بلاک چین اتریوم شده و آن را با مشکل ازدحام مواجه کرده است. با توجه به اینکه ظرفیت فعلی شبکه اتریوم بهاندازهای است که تنها ۱۵ تراکنش بر ثانیه را پشتیبانی میکند، این ازدحام منجر به ایجاد گلوگاهها و افزایش کارمزد تراکنشها میشود. همچنین، برخی از نرمافزارهای غیرمتمرکز (dApp) که روی بلاک چین اتریوم ساخته شدهاند، گاهی بهخاطر این ازدحام غیرقابلاستفاده میشوند.
مهاجرت اتریوم به یک شبکه مبتنی بر اثبات سهام که از تکنیک «شاردینگ» (Sharding) استفاده میکند، میتواند بخشی از این فشار را که روی لایه اول قرار دارد کاهش دهد. اتریوم برای این کار شبکه جدید را به چندین شارد یا زنجیره فرعی تقسیم میکند تا فشار روی شاردهای مختلف توزیع شود و ضمن کاهش ازدحام شبکه، ظرفیت تراکنشها را نیز افزایش دهد.
با این حال، پیادهسازی کامل شبکه جدید اتریوم (موسوم به اتریوم ۲.۰) چندین سال طول میکشد و در حال حاضر هیچ نشانهای از کاهش تقاضا برای استفاده از شبکه اتریوم در آینده نزدیک دیده نمیشود. از این رو، نیاز مبرم به راهکارهای مقیاسپذیری باعث شده است که بهجای تمرکز بر ارتقای عملکرد لایه اصلی اتریوم، استقبال از فناوریهای لایه دوم که روی لایه اول و اصلی این شبکه اجرا میشود سرعت بگیرد.
لایه دوم و فناوریهای مرتبط با آن، راهکارهای متفاوتی برای مقیاسپذیری اتریوم ارائه میدهند که هریک مزایا و هزینههای خاص خود را دارد. برخی از این راهکارها عبارتاند از:
- پلاسما (Plasma)
- زنجیرههای جانبی (Sidechains)
- کانالهای وضعیت و کانالهای پرداخت (State Channels and Payment Channels)
- رولآپهای آپتیمیستیک (Optimistic Rollups)
- رولآپهای زیکِی (ZK-Rollups)
- والیدیوم (Validium)
- پروتکلهای تجمیعکننده (Aggregator)
در ادامه هریک از این راهکارها و نحوه عملکرد آنها را بهطور جداگانه توضیح خواهیم داد.
پلاسما
زنجیرههای پلاسما بلاک چینهای جداگانهای هستند که به اتریوم متصل میشوند. از آنجا که این زنجیرهها مانند کپیهای کوچکی از شبکه اصلی اتریوم هستند، به آنها «زنجیره فرزند» (child chain) هم گفته میشود. زنجیرههای فرزند از ترکیبی از قراردادهای هوشمند و روشهای اعتبارسنجی رمزنگارانه استفاده میکنند تا بار تراکنشها را از زنجیره والد کم کنند.
هر یک از زنجیرههای پلاسما مکانیسم خاص خود را برای تأیید بلاک دارد و بهصورت دورهای به زنجیره اصلی اتریوم گزارش میدهد. آنها در صورت مواجهه با اختلافات مربوط به تأیید تراکنشهای مخرب، از امنیت اتریوم برای حلوفصل آن استفاده میکنند.
زنجیرههای پلاسما توان عملیاتی بالایی را با هزینه کم در ازای هر تراکنش فراهم میکنند؛ اما تنها تراکنشهای اصلی مانند انتقال و مبادله توکنهای اتریوم در این زنجیرهها پشتیبانی میشوند. همچنین این زنجیرهها مستلزم فعالیت بالا هستند و بهدلیل طولانیبودن زمان انتظار برای برداشت دارایی، امکان بروز چالشهایی در آنها وجود دارد.
چندین پروژه وجود دارند که از پلاسما برای پیادهسازی نرمافزارهای غیرمتمرکز استفاده میکنند که از نمونههای آنها میتوان به اوامجی نتورک (OMG Network) و لیپدائو (LeapDAO) اشاره کرد.تصویر
زنجیرههای جانبی
زنجیرههای جانبی یا ساید چینهای لایه دوم، بلاک چینهای مستقلی هستند که با ماشین مجازی اتریوم (EVM) سازگاری دارند و بهموازات زنجیره اصلی اتریوم اجرا میشوند. در شبکه زنجیره جانبی، اعتبارسنجها وظیفه تأیید و پردازش تراکنشها، افزودن بلاکهای جدید و رعایت قوانین اجماع مختص زنجیره جانبی، مانند اثبات اعتبار (proof-of-authority) یا اثبات سهام نمایندگیشده (delegated proof-of-stake) را بر عهده دارند.
سازگاری ساید چینها از طریق یک پل دوطرفه به اتریوم به دست میآید؛ اما امنیت آنها بهطور مستقیم از اتریوم گرفته نمیشود و بر عهده خود زنجیرههای جانبی است.
زنجیرههای جانبی از یک فناوری اثباتشده و کارآمد استفاده میکنند و از طریق سازگاری با ماشین مجازی اتریوم، امکان انجام تراکنشهای پیچیدهتری را فراهم میکنند. با این حال، این زنجیرهها کمتر غیرمتمرکز هستند و بهجای استفاده از امنیت لایه اصلی، به مکانیسمهای اجماع خود تکیه دارند. بنابراین، از لحاظ فنی بهعنوان پروتکل لایه دوم به معنای رایج آن به شمار نمیروند.
پیاواِی نتورک (POA Network) و ایکسدای چین (xDai Chain) نمونههایی از پروژههای زنجیره جانبی هستند.
کانالهای وضعیت و کانالهای پرداخت
کانالهای وضعیت یکی از اولین راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم هستند که بهطور گستردهای مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. این راهکار با استفاده از قراردادهای چندامضایی، به مشارکتکنندگان امکان میدهد که تراکنشهای سریع و متعددی را در خارج از زنجیره انجام دهند. تراکنشهای انجامشده در کانالهای وضعیت، هر زمان که لازم باشد، برای نهاییشدن به لایه اول ارسال میشوند.
کانالهای وضعیت قادر به مدیریت تعاملات پیچیدهتری مانند بازیها هستند. این در حالی است که کانالهای پرداخت در واقع نسخه سادهای از کانالهای وضعیت هستند که فقط پرداختهای میان دو مشارکتکننده را انجام میدهند.
کانالهای وضعیت توان عملیاتی بسیار بالایی برای انجام تراکنشها با هزینه بسیار پایین دارند. این قابلیت آنها را به گزینه ایدئالی برای ریزپرداختها (micropayment) تبدیل کرده است؛ اما هزینه زمانی و مالی راهاندازی و استقرار این کانالها برای پرداختهایی که فقط یک بار انجام میشوند مناسب نیست؛ چراکه وجوه انتقالی باید در کانالهای پرداختِ باز قفل شوند و همین مسئله باعث میشود که این کانالها فقط برای تراکنشهای متعدد و پیدرپی مناسب باشند.
سلر (Celer)، پرون (Perun) و رِیدن (Raiden) پروژههای مشهوری هستند که از کانالهای وضعیت در اتریوم استفاده میکنند.
رولآپهای آپتیمیستیک
رولآپهای آپتیمیستیک بهصورت موازی با زنجیره اصلی اتریوم در لایه دوم قرار میگیرند (آپتیمیستیک در لغت بهمعنای خوشبینانه است). این رولآپها امکان انجام تراکنشها را بهصورت ارزان و با قابلیت مقیاسپذیری بالا فراهم میکنند.
در رولآپها، تراکنشها بهصورت گروهی و خارج از لایه اول اجرا میشوند؛ اما همه این تراکنشها در نهایت در قالب یک تراکنش واحد به لایه اصلی اتریوم ارسال میشوند و از همین طریق، از امنیت شبکه اصلی اتریوم هم بهرهمند خواهند شد.
یکی از دلایل سرعت پایین و هزینه بالای خدمات شبکه اتریوم، محاسبات مربوط به الگوریتم اثبات کار (proof of work) آن است. از آنجایی که رولآپها اساساً هیچ محاسباتی انجام نمیدهند، توانستهاند مقیاسپذیری را تا ۱۰۰ برابر افزایش دهند. این رقم در آینده با راهاندازی شاردینگ اتریوم بیشتر نیز خواهد شد.
پیشفرض رولآپهای آپتیمیستیک (همان طور که از اسمشان پیداست) این است که تراکنشها معتبر هستند؛ مگر اینکه شواهدی از تقلب وجود داشته باشد که در این صورت، اقدام به انجام محاسبات میکنند. این رولآپها از یک سیستم التزام و اخذ تعهد استفاده میکنند که بر اساس آن، کسی که مسئول یک تراکنش مخرب شناخته شود، دارایی وثیقهاش توقیف میشود. بخشی از این دارایی توقیفشده سوزانده و بخشی دیگر بهعنوان مشوق به طرفی که فعالیت مخرب را در شبکه بهدرستی انجام داده، اعطا میشود.
ازآنجاکه رولآپهای آپتیمیستیک با ماشین مجازی اتریوم و زبان برنامهنویسی سالیدیتی (Solidity) سازگاری دارند، میتوانند هر کاری را که در لایه اول اتریوم امکانپذیر است انجام دهند. این رولآپها امن و غیرمتمرکز هستند؛ چراکه همه دادههای تراکنشهای آنها در زنجیره لایه اصلی ذخیره میشود.
رولآپها در عین حال مقیاسپذیری را نیز فراهم میکنند. با این حال، بهدلیل احتمال وجود چالشهای مربوط به تقلب، ممکن است زمان انتظار برای ثبت تراکنشهای درونزنجیرهای طولانی شود.
رولآپهای آپتیمیستیک هم از پرداختهای ساده و هم از قراردادهای هوشمند پیچیده پشتیبانی میکنند. به همین دلیل برای نرمافزارهای دیفای مناسبتر هستند. پروتکلهای آپتیمیزم (Optimism)، آربیتروم (Arbitrum) و کارتزی (Cartesi) ازجمله پروژههای متعددی هستند که فناوری رولآپهای آپتیمیستیک را پیادهسازی کردهاند.
پلتفرم یونی سواپ (Uniswap) که پیشروترین صرافی غیرمتمرکز است، بهتازگی اعلام کرده که قصد دارد گامی دیگر در راستای پذیرش فناوری لایه دوم بردارد. یونی سواپ میخواهد برای کاهش چشمگیر هزینههای تراکنش برای کاربران، نرمافزار خود را روی پروتکل آپتیمیزم هم راهاندازی کند.
رولآپهای زیکِی
رولآپهای دانایی صفر یا Zero-Knowledge تراکنشهای خارج از زنجیره را دستهبندی کرده و یک گواه رمزنگاریشده برای آن ایجاد میکنند که اسنارک (SNARK) نامیده میشود. برخلاف رولآپهای آپتیمیستیک که هیچ محاسباتی برای امنیت تراکنشها انجام نمیدهند، رولآپهای زیکی محاسبات برونزنجیرهای خود را دارند و گواه اعتبار حاصل از این محاسبات را به زنجیره لایه اول ارسال میکنند.
در رولآپهای زیکِی وضعیت حسابها و موجودیها بهوسیله دو درخت مرکل جداگانه نشان داده میشوند. ریشههای درختهای مرکل که از هش موجودی و وضعیت حسابها بهدست آمدهاند، اطمینان میدهند که هیچکس نمیتواند دادهها را جعل کند. ریشههای هر دو درخت مرکل در یک قرارداد هوشمند اتریومی ذخیره میشوند که اطلاعات مختصری را از وضعیت ساید چین ارائه میدهد. تمامی دادههای دیگر، بهصورت برونزنجیرهای (آفچین) ذخیره میشوند.
در تصویر بالا، برای سادگی از یک درخت مرکل برای نمایش وضعیت و موجودی حسابها استفاده کردهایم اما در عمل، در زیکِی رولآپها از دو ریشه درخت مرکل استفاده میشود؛ یکی برای حسابها (آدرسها) و دیگری برای موجودی و نانس حسابها.
دانایی صفر: گواه دانایی صفر (Zero-Knowledge proof)، یک تکنیک رمزنگاری است که به شما اجازه میدهد که بدون اینکه جزییات یک راز را افشا کنید، به دیگران ثابت کنید که راز را میدانید. فرد تأییدکننده یا اعتبارسنج هم با استفاده از روشهای ریاضی، میتواند بدون آگاهی از یک راز، تشخیص دهد که افراد دیگر به آن آگاه هستند یا خیر.
قراردادهای هوشمند رولآپهای زیکی، وضعیت همه تراکنشها را در لایه دوم نگهداری میکنند و این دادهها فقط با گواه اعتبار امکان بهروز شدن دارد. این رولآپها برای تأیید تراکنش فقط به گواه اعتبار نیاز دارند، نه همه دادههای تراکنشها. به همین دلیل، اعتبارسنجی بلاکها در آنها سریعتر و ارزانتر انجام میشود. علت این امر آن است که بلاکها در این رولآپها دادههای کمتری را در خود جای میدهند و گس (gas) کمتری استفاده میکنند.
علاوه بر این، چون قرارداد رولآپ زیکی خودش تراکنشها را تأیید کرده است، دیگر هیچ تأخیری در انتقال از لایه دوم به لایه اول وجود نخواهد داشت. در نتیجه، نهاییشدن برای گواههای دانایی صفر (ZK-proofs) زمان کمتری میبرد و در عین حال، امنیت و غیرمتمرکزبودن آن نیز حفظ میشود؛ چراکه دادههای موردنیاز برای بازیابی وضعیت در لایه اول اتریوم ذخیره شده است.
با این حال، برخی از رولآپهای زیکِی از ماشین مجازی اتریوم پشتیبانی نمیکنند و محاسبات مربوط به گواه اعتبار نیز سنگین و پیچیده است. این مسئله باعث میشود که این رولآپها برای نرمافزارهای غیرمتمرکزی که فعالیت درونزنجیرهای چندانی ندارند، نامناسب باشند.
در میان پروژههایی که رولآپهای زیکِی را پیادهسازی کردهاند، میتوان از زیکِی سینک (zkSync) و زیکِی سواپ (ZKSwap) نام برد. زیکِی سینک با استفاده از فناوری رولآپ زیکِی، یک پروتکل بدون نیاز به اعتماد را برای پرداختهای مقیاسپذیر و کمهزینه در اتریوم ارائه میدهد. این پروتکل به کیف پولهای ارز دیجیتال و پلتفرمهای دیفای کمک میکند که به مقیاسی مشابه پیپل (PayPal) دست پیدا کنند.
زیکِی سواپ نیز یک صرافی غیرمتمرکز لایه دوم و مبتنی بر رولآپهای زیکِی است که بهرغم توان عملیاتی بالا در انجام تراکنشها، هیچ کارمزدی دریافت نمیکند. زیکِی سواپ با این قابلیتها، آینده مدل بازارساز خودکار (AMM) را متحول خواهد کرد.
یکی دیگر از پروژههای لایه دوم اتریوم که از رولآپهای زیکی استفاده میکند، پروژه هارمونی (Harmony) است. هارمونی با ترکیب برترین ویژگیهای رولآپهای آپتیمیستیک و زیکی، قابلیت منحصربهفردتری را ارائه میکند.
هارمونی برخلاف رولآپهای زیکی، سازگاری کاملی با ماشین مجازی اتریوم دارد. از سوی دیگر، در مقایسه با رولآپهای آپتیمیستیک زمان انتظار برای برداشت در هارمونی کوتاهتر و در نتیجه، تسویهحساب آن سریعتر است. هارمونی همچنین به لطف بلاک چین اثبات سهامی که آن را از طریق قراردادهای هوشمند به اتریوم متصل میکند، تعاملپذیری خوبی با مصرف گس پایین ارائه میدهد.
پروتکل هارمونی بهصورت همزمان از مزایای رولآپهای آپتیمیستیک و رولآپهای زیکی که هر دوی آنها از نویدبخشترین فناوریهای مقیاسپذیری لایه دوم هستند استفاده میکند و در عین حال، نواقص هر دوی آنها را به حداقل ممکن میرساند. از این رو، این پروژه میتواند راهکار جامعتری برای استفاده دیگر پروژهها مهیا کند.
هارمونی همچنین با استفاده از پلی به نام هورایزن (Horizon) به بایننس اسمارت چین (Binance Smart Chain) نیز متصل شده است. هارمونی از این راه دامنه تعاملپذیری خود را فراتر از اتریوم گسترش داده و دسترسی به اکوسیستم وسیعتری از امور مالی غیرمتمرکز را امکانپذیر میکند.
والیدیوم
والیدیوم نیز مانند رولآپهای زیکی از گواه اعتبار استفاده میکند؛ اما دادهها را در لایه اول اتریوم ذخیره نمیکند. این ویژگی امکان مقیاسپذیری را تا ۱۰,۰۰۰ تراکنش در ثانیه برای هر یک از زنجیرههای والیدیوم فراهم میکند. این در حالی است که والیدیوم این توانایی را دارد که چندین زنجیره را بهصورت موازی اجرا کند.
والیدیوم هیچ تأخیری در برداشت وجوه ندارد و از این طریق، بازدهی مالی بیشتری را فراهم میکند. این پروتکل همچنین در برابر حملات اقتصادی خاصی که معمولاً نرمافزارهای غیرمتمرکز و پرارزش مبتنی بر سیستم گواه تقلب با آنها روبهرو هستند آسیبپذیر نیست.
سیستم گواه تقلب به این معناست که همه تراکنشها معتبر در نظر گرفته میشوند؛ مگر اینکه شواهدی مبنی بر وجود تقلب به دست آید. بهرغم این قابلیتها، زنجیرههای والیدیوم در پشتیبانی از قراردادهای هوشمند محدودیت دارند.
از پروژههایی که از والیدیوم استفاده کردهاند میتوان به لوپرینگ (Loopring) و استارکوِر (StarkWare) اشاره کرد. همچنین پروژه ایمیوتبل اکس (Immutable X) که اولین راهکار مقیاسپذیری لایه دوم اتریوم برای توکنهای غیرمثلی است، با استفاده از قابلیت والیدیوم در پروتکل استارکوِر و فناوری رولآپ زیکی توانسته است با کارمزد گس صفر، سرعت تراکنشها را تا بیش از ۹,۰۰۰ تراکنش در ثانیه افزایش دهد و در عین حال، امنیت شبکه اتریوم را برای فروشگاهها، نرمافزارها و بازیهای خود به ارمغان آورد.
پروتکلهای تجمیعکننده
پالیگان (Polygon) یک پروتکل تجمیعکننده راهکارهای لایه دوم است که چندین فناوری لایه دوم را بهصورت یکجا پیادهسازی کرده است. در نتیجه، پالیگان بالاترین سرعت رشد را در شبکههای لایه دوم اتریوم به خود اختصاص داده است. این پروژه قابلیت دسترسی، کاربردپذیری و موارد استفاده نرمافزارهای غیرمتمرکز اتریوم را به روی همگان گشوده و از این طریق، زیرساخت بلاک چین را در اختیار عموم قرار داده است.
مجموعه راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم در پالیگان با استقبال پلتفرمهای بزرگ دیفای مواجه شده است. پلتفرمهایی مانند آوی (Aave)، سوشی سواپ (SushiSwap) و وان اینچ (1inch) در حال حاضر با این پروتکل همگامسازی شدهاند.
یکی دیگر از پروژههایی که با پالیگان ادغام شده، شاخص CVI است. CVI یک شاخص نوسان غیرمتمرکز مخصوص حوزه ارزهای دیجیتال است که از سوی شبکه کوتی (COTI) پشتیبانی میشود. کاربران این شاخص میتوانند همزمان با پردازش تراکنشها در خارج از بلاک چین اصلی اتریوم، اقدام به بازکردن موقعیتهای معاملاتی، تأمین نقدینگی و سهامگذاری کنند.
نتیجهگیری
هیچیک از راهکارهای مقیاسپذیری لایه دوم اتریوم بهتنهایی قادر نیست مشکل کارمزدهای بالا و ترافیک شبکه اتریوم را برطرف کند و امنیت، تمرکززدایی و مقیاسپذیری که چشماندازهای اصلی اتریوم ۲ هستند را محقق کند.
قطعاً شاردینگ برای مقیاسپذیری درونزنجیرهای در لایه اول اتریوم راهگشاست؛ اما راهکارهای برونزنجیرهای لایه دوم هم برای آینده بلاک چین کلیدی هستند. در حال حاضر انبوهی از نرمافزارهای غیرمتمرکز در حال توسعه هستند و تعداد این نرمافزارها در آینده بیشتر و بیشتر خواهد شد. راهکارهای لایه دوم برای کاهش هزینههای این نرمافزارها و رفع نیازهای منحصربهفرد آنها فوقالعاده هستند.
کلیت این اکوسیستم فراتر از مجموع اجزای آن است. در این اکوسیستم، راهکارهای مختلف لایه دوم میتوانند با یکدیگر همکاری کنند و به نیازهایی که از پذیرش گسترده فناوری بلاک چین در جامعه ناشی میشوند پاسخ دهند.
این راهکارها همچنین به کاهش ازدحام و جلوگیری از ایجاد نقطههای تکین شکست (single points of failure) کمک میکنند که با توجه به حرکتی که در جهان به سمت وب۳ آغاز شده، امری ضروری است.
[ad_2]
لینک منبع